معنی قهرمان تورانی شاهنامه

لغت نامه دهخدا

تورانی

تورانی. (ص نسبی) منسوب به توران و ترکمان. (ناظم الاطباء). مردم توران زمین:
آن همه شاهان ایرانی و تورانی کجاست
کز نهیب تیغشان بسته کمر جوزاستی.
نجم الدین دایه (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 22).
|| زبان مردم توران. زبانهای تورانی. السنه ٔ اقوام تاتار و ترک و مغول و مانند آنهاست. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). رجوع به مزدیسنا و ایران باستان ج 3ص 2225 و 2226، 2269 و 2574 و تورانیان شود.

تورانی. (اِخ) دهی از دهستان درب قاضی است که در بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع است و 179 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


شاهنامه

شاهنامه. [م َ / م ِ] (اِمرکب) نامه ٔ ممتاز در نوع خود. || نامه ٔ شاه. || کتاب تاریخ و سرگذشت پادشاهان ایران. در پهلوی آن را خدای نامه گفتندی. کتابی که در آن شرح زندگانی و نبرد شاهان و پهلوانان آنان آمده است. سیرالملوک. خدای نامه. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین). || (اِخ) نام بزرگترین شاهکار ادبی ایران از فردوسی طوسی. رجوع به فردوسی شود.


شاهنامه خوانی

شاهنامه خوانی. [م َ / م ِ خوا / خا] (حامص مرکب) شاهنامه خوان، شغل و عمل شاهنامه خوان.

واژه پیشنهادی

دلاورِ تورانی

ذکَروخان، روئین، سپهرم


پهلوان تورانی

لهاک

اطلاعات عمومی

معادل ابجد

قهرمان تورانی شاهنامه

1465

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری